In the name of God the Beneficent the Merciful

 
  مقایسه تلفن همراه دخترا با پسرا!



           
شنبه 25 شهريور 1391برچسب:, :: 19:17
milad


عجایبی که فقط در ایران می توان دید!
























































عکس زیر ارسالی از آقای حامد اثنی عشری



عکس زیر ارسالی از آقای حامد اثنی عشری



از طرف آقای بهنام نبوی از کاشان



           
شنبه 25 شهريور 1391برچسب:, :: 19:15
milad

  داشتن یک دفترچه خاطرات ترجیحا قفل دار، بخشی از کودکی و نوجوانی خیلی از ما نسل سومی ها بود. ما حرف های دلمان را تبدیل می کردیم به کلمه های جوهری و آنها را می نشاندیم روی ردیف ردیف خط های غرق شده در ابر و بادهای دم دستی و چهره های اغلب زنانه «مکش مرگ ما» و قایقی ضد نور که داشت نمی دانم به طرف کجای آخر پرسپکتیو می رفت. گمان کنم اصلا همین نقاشی های دم دستی و کارخانه ای (!) بود که ما را وامی داشت بیشتر حرف های دلمان را آنجا بنویسیم تا یک گزارش بی مزه از زندگی روزمره که اسمش می شد خاطره. بعدش راه های جدیدتری پیدا شد. قفل دفترچه ها را باز کردیم و یک دفعه از مخاطب های جان جانی که تعدادشان فوق فوقش یک رقم بود، پریدیم به دنیای دیجیتال وبلاگ ها و مخاطب های چند هزار نفری اش و حرف دلمان را با نام های مستعار آنجا زدیم. حالا هم که دیگر همه چیز شده «استاتوس» و تو می توانی بی واسطه حرف هایت را در لحظه به همه دوست های مجازیت در شبکه های اجتماعی برسانی. احتمالا شما نسل چهارمی ها از همان اول آمده اید سراغ همین آخری. اما هنوز آن قلم و کاغذ و آن خلوت پنهانی کلمه ها کاربرد خودشان را دارند. این را روانشناس هایی می گویند که به مراجعانشان گفته اند «بنویس! حس هایت را و دردهایت را بنویس!» و مراجعانشان بهتر شده اند.



قصه «نوشتن درمانی»

بیشتر از 100 سال قبل روانکاوها پته نویسنده ها و هنرمندها را ریختند روی آب و گفتند همه این آفرینش های ادبی و هنری چیزی نیستند جز «والایش». حالا این والایش چی بود؟ روانکاوها می گفتند والایش یک مکانیسم روانی است برای اینکه آدم غریزه های غیرقابل جامعه را از راه قابل قبول جامعه برآورده کند؛ مثلا آنها می گفتند پشت شغل قصابی غریزه پرخاشگری نهفته است اما قصابی و مجسمه سازی و داستان نویسی برخلاف پرخاشگری و بی بند و باری، همه در جامعه پذیرفته شده اند. به هر حال نگاه روانکاوها اولش به نوشته ها چه شعر و چه داستان همین بود که اینها محصولات ناخودآگاه ذهن آفریننده هایش هستند و با آنکه احتمالا حال آنها را خوب کرده اند اما چندان آگاهانه تولید نشده اند.

اما روانکاوهای نخستین هیچ وقت از نوشتن در روان درمانی استفاده نمی کردند. آنها حتی قبول نداشتند که مراجعانشان خواب هایشان را دم صبح یادداشت کنند و بعد بیاورند به جلسه تا در موردش حرف بزنند. آنها می خواستند همه چیز بکر و دست نخورده باقی بماند. آنها ناخودآگاه را می خواستند اما می گفتند نوشتن یک کار ناخودآگاهانه است و می تواند آنچه در ناخودآگاه ماست از جمله رویاهایمان را تحریف کند.

سال های سال طول کشید تا روان درمانگرها به ارزش نوشتن پی ببرند. حالا دیگ رخیلی از روانکاوها برای تخلیه هیجان های بیمار بین دو جلسه به آنها پیشنهاد می کنند که حس هایشان را بنویسند. غیر از این، آنها حالا دیگر به اصرار می خواهند مراجعانشان قلم و کاغذ را بگذارند کنار بالششان و تا از خواب بیدار شدند، هر چه از رویا به یادشان مانده را بنویسند.

غیر از روانکاوها، روان درمانگرهای دیگر هم از نوشتن به عنوان یک تکنیک درمانی استفاده می کنند؛ مثلا شناخت، درمانگرها از مراجعانشان می خواهند باورهایشان را بنویسند، یا رفتار درمانگرها از مراجع هایشان برنامه ریزی روزانه وهفتگی می خواهند. روایت درمانگرها هم از مراجعانشان می خواهند به پدر و مادرشان نامه بنویسند. ما در این مطلب بیشتر می خواهیم به جنبه های هیجانی نوشتن بپردازیم؛ یعنی آن چیزی که روانکاوها و روایت درمانگرها می گویند.



نوشتن به چه دردی می خورد؟

قبل از اینکه برویم سراغ فایده های نوشتن، فعلا خیلی مختصر داشته باشید که منظورما از نوشتن، نوشتن حس ها وهیجان ها، آنهم بدون نظم و ترتیب خاصی است. نوشتن داستان، شعر یا هر قالب ادبی دیگری خودش یکی، دو صفحه جدا می خواهد. این شما و این سودهای نوشتن:

1- در نوشتن «شرم حضور» نداریم


نوشتن در تنهایی اتفاق می افتد. خودمانیم و قلم و کاغذ. هیچ کس دیگری نیست. برای همین هر چیزی که به ذهنمان برسد می توانیم بنویسیم. دقیقا هر چیزی. بدون سانسورهایی که هنجارهای جامعه، حضور دیگران یا شرم و ترس خودمان معمولا روی ما اعمال می کنند. این اتفاق به ندرت می تواند در زندگی ما بیفتد که هر چیزی در ذهنمان است، بدون واسطه سانسورهای روانی و اجتماعی از ذهن ما بیرون بیاید و در قالب کلمات روی کاغذ بنشیند.

2- «خودبیانگری» را تقویت می کند


بعضی ها نمی توانند خودشان را بریزند در قالب کلمات. برای همین وقتی با آنها حرف می زنید مرتب کلماتی مثل «نمی دونم چمه»، یا «نمی تونم توضیح بدم» را می شنوید. به خاطر اینکه ماده اولیه هر نوشته ای کلمات هستند، نوشتن یک تمرین است برای خودبیانگری. آدم هر چه بیشتر بنویسد، بیشتر می تواند خودش را بیان کند و کم کم ناتوانی توضیح دادن حس ها از بین می رود.

3- نوشتن در دسترس است


حتی اگر همیشه قلم و کاغذ دم دستتان نباشد، گوشیتان همیشه در دسترس است. از باستانی ترین گوشی ها تا گوشی های هوشمند هم حتما جایی برای نوشتن دارند. برای همین شما میتوانید هر وقت حسی شدید، یا خاطره ای بغض آور به ذهنتان آمد، همان لحظه آن را بنویسید. چیزی که در مکالمه با دیگران ممکننیست. کو تا بتوانید یک نفر پیدا کنید که برایش حرف بزنید، آن هم آدمی که حرفتان را بفهمد و همان موقع هم وقت داشته باشدو حوصله شنیدن اما نوشتن همیشه در دسترس است.

4- نوشتن بالغانه است


حتما شما هم اصطلاح کودک درون را شنیده اید. کنار این کودک درون، دو نفر دیگر هم در ما زندگی می کنند. بالغ درون ووالد درون. همینطور که از نام این سه تا بر می آید، کودک بازیگوش است و دلش می خواهد همه کارها را براس اس هیجان هایش انجام دهد. والد هم که یا کارش بکن نکن است یا گاهی دستی به سر و روی کودک می کشد. بالغ این وسط عاقل است و می تواند همه چیز را بدون هیجان زدگی یا رییس بازی، درست مدیریت کند. حالا اینها چه ربطی دارد به نوشتن؟ مساله اینجاست که تا وقتی والد یا کودک در وجود ما حکومت می کنند، ما حالمان خوش نیست.

نه حال خودمان و نه حال ارتباط هایی که برقرار می کنیم اما وقتی بالغ مدیر وجود ما باشد، ما حالمان خوب است و کارهایمان درست پیش می رود. ما با بالغمان می نویسیم. کسی که دارد مثلا حس ترس کودکانه اش از یک مادر سختگیر را بعد از 20 سال حالا می آورد روی کاغذ، دارد با بالغش این کار را می کند. برای همین حالا می تواند بدون آن حس ترس کودکانه، یک بار دیگر آن واقعه را در قالب کلمات تجربه کند. در واقع وقتی ما می نویسیم حسابمان را از والد و کودک جدا می کنیم وهمین حالمان را خوب می کند. به زبان دیگر، نوشتن، خود مدیریتی ما را تقویت می کند.

5- نوشتن مسوولیت می آورد


خیلی از ما شاید باور نداشته باشیم که «حرف باد هواست» اما به آن عمل می کنیم. یعنی در مقابل گفته هایمان هیچ مسوولیتی نمی پذیریم. مخصوصا آنهایی که آنقدر عصبی اند که وقتی از کوره در می روند، هیچ خدایی را بنده نیستند اماهمین گروه آخر وقتی عصبانیتشان و حرف های موقع عصبانیت را می نویسند، انگار که بخواهند فیلم زندگیشان را یک بار دیگر ببینند، می توانند حرف های خودشان را دوباره ارزیابی کنند. نوشتن هم ما را در مقابل کلمه هایمان مسوول می کند و هم ابزاری است برای اینکه یک ارزیابی منصفانه از قضاوت های هیجانی مان داشته باشیم و تضادهای درونی خودمان را بشناسیم.

6- نوشتن به ذهن ما نظم می دهد


«به هم ریخته ام». این جمله را این روزها هم سن و سال های ما و شما مثل نقل و نبات می گویند. نوشتن یک راه نجات برای این به هم ریختگی است. وقتی اضطراب و گیجی ما را به هم می ریزند، قالب جوهری کلمات می توانند فکر ما را منظم کنند.

7- نوشتن ما را خالی می کند


از همه آن سودهای جزیی گذشته، نوشتن یک سود کلان دارد؛ اینکه یک روش تخلیه هیجانی همیشه در دسترس است. اصلا بعضی از روانشناس ها به این نوشتن می گویند «تخلیه هیجانی نوشتاری». خیلی از رفتارهای «یکهویی» ما به خاطر این است که هیجان های منفی مان ذره ذره روی هم جمع شده اند وحالا ما را یکدفعه مثل دیگ منفجر کرده اند. اگر این هیجان ها وقتی که ذره ذره بودند نوشته می شدند، هیچ وقت دیگ روان ما منجفر نمی شد. می توانید از نوشتن این جور تصویری داشته باشید: یک آدم گرافیکی که داخل سرش پر از رنگ قرمز ملتهب است، بعد این رنگ از راه گردن و دست دارد منتقل می شود به انگشت ها و از آنجا به قلم و بعد می آید روی کاغذ.

هر چه نوشته های روی کاغذ بیشتر می شود، آن قرمزی ملتهب توی سر کمتر و کمتر می شود. آقایان و خانم های تین ایجر رمانتیک می توانند به جای سر از قلب استفاده کنند!




 
دو راه برای یک تخلیه هیجانی

حالا چی بنویسیم؟


همانطورکه اول مطلب هم گفتیم، منظور ما از نوشتن بیشتر نوشتن از نوع هیجانی است اما واقعا نوشتن چه چیزهایی حال ما را بهتر می کند؟ آیا لازم است همه حس های مثبت و منفی مان را بنویسیم؟ این دوتا تکنیک جواب پس داده نوشتن را بخوانید تا بعد:

1- در لحظه بنویس!


راستش هیجانی نوشتن، خیلی نیازی به آداب و ترتیب ندارد. همین که آدم خودش را در یک قالب ادبی بگنجاند یا حتی بیش از حد به مخاطب و فهمیده شدن متنش بیندیشد، آن خود به خودی بودن یا انگیخته بودن متن از بین می رود. به قول جناب مولوی «قافیه اندیشیم و دل دار من، گویدم مندیش جز دیدار من». ممکن است هیجان شما آنقدر سریع باشد که شما حتی قید گرامر را بزنید. مشکلی نیست بزنید. ممکن است چند بار یک کلمه یا جمله که بار هیجانی بیشتری دارد را تکرار کنید. مشکلی نیست. تکرار کنید. فقط یادتان باشد که اولا هر چه هیجان ها تازه تر باشند یعنی در لحظه نوشته شوند، اثرشان بیشتر است. دوم اینکه بنویسید چه حسی دارید: حسرت، دلتنگی، حسادت، اندوه، عشق، ترس، عصبانیت یا چی؟ بعدش بنویسید که در همین لحظه دلتان می خواست چه کار کنید یا در چه موقعیتی قرار بگیرید. نترسید! قرار نیست آن اتفاق بیفتد. اتفاقا قرار است با نوشتنش از وقوعش جلوگیری کنید! اینها مسلما یک روایت هم دارد. اینکه توی چه موقعیتی هستید و چه اتفاقی افتاده که آن حس آمده و اینها. لطفا کمال گرا هم نباشید. اگر در همان لحظه وسیله یا موقعیت نوشتن فراهم نبود، در اولین لحظه ای که فراهم است یا آخر شب آنها را بنویسید. لازم هم نیست کسی این نوشته ها را بخواند. می توانید پاره اش کنید.

2- به بابا و مامان «نامه بدون آدرس گیرنده» بنویس!


شما چقدر گلایه های ناگفته به پدر یا مادرتان دارید؟ چقدر حس می کنید آنها مقصر اتفاق های منفی زندگی شما هستند؟ چقدر حس میکنید قصه زندگی شما را آنها نوشته اند. قصه ای که دوستش نداشته اید. خب. همه اینها را بنویسید. همه خاطره ها و زخم های قدیمی را رو کنید وخطاب به بابا و مامان یا هر آدم مهم زندگی – از معلم عصبانی کلاس دوم راهنمایی گرفته تا خواهر بزرگتر سختگیر غرغرو – یک نامه بلندبالا بنویسید. در این نامه هم هر چه دل تنگتان می خواهد بنویسیدو چندان آداب و ترتیبی نداشته باشید. فقط یادتان باشد موقع نوشتن این نامه احساس قربانی بودن شما خیلی تقویت می شود اما این گام اول است. وقتی که شما حس هایتان نسبت به یک نفر خالی شد، تازه می توانید خودتان را جای او بگذارید و او را ببخشید. نوشتن فقط گام اول این ماجرای بخشیدن است.



           
شنبه 25 شهريور 1391برچسب:, :: 19:12
milad

از تلفن‌های همراه اولیه که به اندازه یک آجر بودند تا تلفن‌های هوشمند امروزی که پردازنده آنها صدها برابر از پردازنده سفینه‌های فضایی اولیه قوی‌تر است، تلفن همراه مسیر جالبی را پیموده است.

 تصاویر زیر از اولین تلفن‌های هوشمند است که به صفحات لمسی مجهز شدند و امکان گشت و گذار در اینترنت به صورت متنی، دریافت فاکس و غیره را داشتند.

گرچه در آن روزها این تلفنها نمادی از تکنولوژی روز بودند و داشتن آنها رویایی علاقه‌مندان به تکنولوژی اما امروز امکانات آنها را در هر تلفن همراه ساده‌ای می‌توان یافت.



















           
شنبه 25 شهريور 1391برچسب:, :: 19:2
milad

با ابتكار تازه دانشمندان مي‌توانيد با تكيه زدن بر صندلي گهواره‌يي و حركت دادن آرام آن، باتري گجت‌هاي مختلف را شارژ كرده و هزينه برق مصرفي را كاهش دهيد.

يك دانشجوي طراحي صنعتي با تلفيق طراحي مدرن و فناوري سبز در صندلي گهواره‌يي سنتي، وسيله اي براي توليد انرژي و شارژ دستگاه هاي الكترونيكي مختلف طراحي كرده است.


 
نمونه اوليه صندلي گهواره‌يي Ortarky Chair طراحي شده كه مجهز به يك ژنراتور داخلي در پايه صندلي است؛ زماني كه فرد بر روي صندلي نشسته و شروع به تكان دادن آن مي كند، يك آهنربا در طول يك واسط القايي از جنس مس شروع به لغزيدن مي كند.

با حركت آهن‌ربا به سمت جلو و عقب، جريان الكتريسيته توليد مي شود كه مي تواند در باتري‌هاي بزرگ ذخيره شده يا براي شارژ همزمان دستگاه هاي الكترونيكي و گجت هايي مانند تبلت و تلفن همراه هوشمند مورد استفاده قرار بگيرد.


 
اين صندلي علاوه بر توليد انرژي از طراحي ويژه اي برخوردار است كه حداكثر راحتي را براي فرد ايجاد مي كند؛ همچنين پايه فلزي از بخش ژنراتور داخلي محافظت كرده و باعث حفظ نماي ظاهري صندلي مي شود.

طراح اين صندلي تأكيد مي كند كه فناوري به كار رفته در اين صندلي مي تواند در برخي وسايل ديگر مانند تاب كودكان يا درب هاي ورودي ساختمان ها براي توليد برق مورد استفاده قرار بگيرد.      

 



           
پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 20:49
milad

در مورد اینکه چه کسی بستنی را ابداع کرد و آیا این فرد همان کریم باستانی معروف است، حرف و حدیث‌ها بسیار است.

برخی عدم اشاره فرنگی‌ هابه اینکه بستنی را چه کسی برای اولین بار اختراع کرد را دلیل آن می‌دانند که بستنی ریشه ایرانی دارد و برخی دیگر تهیه این دسر بر اساس طبع و سلیقه ایرانی را دلیل ایرانی بودن این خوراکی خوشمزه بیان کرده اند.


 در کتاب «مردم دوران مشروطه »،در رابطه با تاریخچه بستنی آمده است، ردی به نام کریم باستانی ملقب به کریم یخ فروش پسر جوانی از شهر ملایر در بازار آن زمان (خیابان جمهوری امروز) بساط یخ فروشی داشت.

 یکی از مشتریان غالبا دائمی کریم کارمندان سفارت انگلستان در همان حوالی بودند .این مواجهه هر روزه کارمندان با کریم رابطه صمیمانه را بین آنها پدید آورد . کارمندان برای کریم که انگلیسی بلد نبود نام کریم یخی یا همان به گفته خودشان آیس کریم را برگزیدند. در اواسط درگیریهای دوران مشروطیت کریم برای جلب بیشتر مشتری اقدام به پخش یخ دربهشت مبادرت ورزید.



 
در همین دوران و برای اولین بار با مخلوط کردن شیر و یخ و زرده تخمه مرغ و گلاب و شیره ملایر اولین بستنی تاریخ بشریت را ساخت. که مورد استقبال اهالی بازار و همسر سفیر انگلیس قرار گرفت مغازه ای در همان حوالی توسط سفیر انگلیس به کریم اهدا شد که بر سر در آن به زبان انگلیسی اسم فامیل کریم ( باستانی ) bastani نوشته شده بود که ایرانی ها به اشتباه بستنی می خواندند و در مراسم افتتاحیه این مغازه‌اش، سفیر انگلیس، به افتخار او نام این محصول را «آیس کریم»، نامید. البته این روایت از سوی برخی مورخین از جمله خسرو متعضد رد شده است.

البته برخی اسناد نیز حاکی از آن است تهیه بستنی در ایران متداول نبود و در قرن نوزدهم از اروپا به ایران انتقال یافت و متداول شد. در حقیقت از سفر سوم ناصرالدین شاه به اروپا، پلومبیر نام محلی ییلاقی در فرانسه است که بستنی خوشمزه ای در آنجا تهیه میشد و نام پلومبیر یعنی نوعی بستنی که با مخلفاتی همراه استاز این شهر منشاء گرفته است.

ممد ریش اسم بستنی فروش معروف دیگری است که طبق برخی اسناد نه چندان موثق سابقه طولانی تری از «کریم باستانی» داشته و به نوعی استادکار «اکبر مشهدی ملایری «به حساب می آید و می گویند او معروف‌ترین کسی است که در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه بستنی تهیه می‌ کرده است.

ممدریش بستنی خامه دار مخصوصی تهیه می کرد که در تهران مردم استقبال زیادی از آن کردند. این بستنی با ثعلب تهیه می شد. یخ و نمک را در بشکه ای ریخته داخل بشکه را شیر می ریختند و با وسایل مخصوص و تمهیدات زیاد و تکان دادن و چرخاندن ظرف از آن بستنی تهیه می کردند. بستنی فروشی های دوره گرد به زودی در تهران پیدا شدند که بستنی را در همان محفظه ها می گرداندند و با نان مخصوص عرضه می کردند.


اما از آنجا که در اسناد تاریخی ضبط است میرزا رضا کرمانی قاتل ناصرالدین شاه در روز پنجشنبه 11 اردیبهشت 1275/16 ذی قعده 1313 ه.ق/ در تهران بود و از دکان ممد ریش بستنی خرید و خورد. روز بعد هنگام ظهر ناصرالدین شاه را داخل حرم مطهر حضرت عبدالعظیم(ع) ترور کرد.

 نشان از آن دارد که بستنی‌ فروشی در عهد ناصرالدین شاه آنقدر رواج داشته که برخی از این فروشندگان دیگر به دست‌فروشی نپرداخته و آن چنان تمکن مالی داشته اند که توانسته بودند مغازه‌ای برای بستنی فروشی اختصاص دهند.


دیگر بستی فروش مشهوری که شهرتش حتی به شهرهایی مانند لوس آنجلس و پاریس هم رسیده است اکبر مشدی است. نام واقعی این شخص اکبر مشهدی ملایری بود.وی در ابتدا شکر و چای را شمال می برد و از آنجا هیزم به تهران می آورد.

هنگامی که وی۲۰ ساله بود که با ممد ریش آشنا شد و از طریق آشنایان وی توانست به آشپزخانه دربارمظفرالدین شاه راه پیدا کند و تا آخر دوره قاجاریه در دربار بستنی سرو می کرد.


بعد از انقراض سلسله قاجاریه ،رضا شاه تمامی پرسنل و خدمه دربار ازجمله اکبر مشهدی ملایری را از دربار اخراج کرد . اکبر مشهدی ملایری بعد ازاین واقعه با پولی که در مدت خدمت در دربار جمع کرده بود توانست مغازه بستنی فروشی خود را در درحوالی میدان راه آهن با نام بستنی فروشی اکبر مشدی افتتاح کند.

 وی معتقدبود که بستنی های ایرانی باید کاملا با بستنی های خارجی فرق داشته باشد و ایرانی ها ترجیح می دهند تا در بستنی هایشان خامه ، گلاب و زعفران بیشتر از نگهدارنده های دیگر باشد.


آن زمان هنوز یخچال ساخته نشده بود و وی مجبور بود برای تهیه یخ از یخچال های طبیعی راه های طولانی تا کوه های شمال شهر را طی کند . گاه تاعمق ۶۰ متری در دل یخچال های طبیعی پایین برود.تا ذره ای یخ بدست بیاورد.

اکبر مشدی در ۹۲ سالگی بر اثر عارضه کلیوی فوت کرد . خبر فوت وی حتی در روزنامه های عراق و پاکستان هم انعکاس یافته بود. یکی از دیپلمات های پاکستانی مقاله ای را برای بزرگداشت اکبر مشدی در روزنامه نوشت.


اما صرف نظر از اینکه ممد ریش، کریم باستانی و اکبرمشهدی ملایری کدام یک اولین بار بستنی سنتی را ساخته اند، موضوعی که مهم این است که هر چند ساختن بستنی در ایران به نوعی از روشهای مرسوم فرنگی برگرفته شده استاما با ابداعاتی که توسط ایرانیان صورت گرفت از یک سو بستنی سنتی کاملا منطبق برذائقه ایرانی تهیه شد و از سوی دیگر ذوق و هنر ایرانی سبب شد تا حتی اروپاییان نام یک ایرانی را برای یکی از محبوب ترین خوراکی‌های جهان برگزینند.

لازم به ذکر است در سال ۱۸۴۳ میلادی، اولین فریزر دستی چرخشی توسط نانسی جانسون اختراع و ثبت شد. در فاصله سالهای ۱۸۴۸ و ۱۸۷۳، ۶۹ بستنی سازچرخشی دیگر به ثبت رسید و در سال ۱۸۵۱ اولین واحد صنعتی تولید بستنی توسط جاکوب فیوزلدر بالتیمور راه اندازی شد.یک سال قبل از پایان قرن، آگوست گالین دستگاه هموژنیزه کننده را اختراع کرد که به ایجاد بافت نرم و خاص بستنی بسیار کمک کرد.     

 



           
پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 20:48
milad

در تقویم جهانی، امروز (دهم سپتامبر) روز پیشگیری از خودکشی نامگذاری شده است. روزی که کمپین‌های بین المللی در خیابان‌ها تجمع می‌کنند و برنامه‌های حمایتی شان را برای کمک به افراد در معرض خودکشی ارائه می‌دهند.

اما در این بین، سوئیس تنها کشوری است که ساز مخالف می‌زند. بر اساس قوانین مدنی سوئیس، خودکشی در این کشور قانونی است و به همین دلیل، خیلی از مردم دنیا راهی سوئیس می‌شوند تا در این کشور به زندگی خود پایان دهند.


حالا سوئیس تبدیل به تنها قطب گردشگری خودکشی در دنیا شده است که لقب سرزمین مرگ را روی خود دارد؛ کشوری که بخشی از درآمدهای گردشگری‌اش، از سفر توریست‌هایی تامین می‌شود که برای بهره بردن از خدمات مشاوره ای خودکشی به این کشور سفر می‌کنند!


 
در سوئیس بنگاه‌ها و مراکز مشاوره زیادی هستند که به افراد متقاضی خودکشی، بهترین روش مرگ خودخواسته را نشان می‌دهند. بیشتر این افراد، معلولان یا بیماران صعب العلاج و لاعلاجی هستند که ترجیح می‌دهند به جای زنده ماندن و درد کشیدن، بمیرند.

آمارهایی که یکی دو سال قبل منتشر شد، نشان می‌داد بیش از 25 درصد از خودکشی‌‌های مشاوره ای که در سوئیس اتفاق می‌افتد، مربوط به افراد غیر سوییسی است. دلیل این خودکشی توریستی هم قوانینی است که بیشتر کشورهای دنیا برای ممنوعیت مرگ‌های خودخواسته بیماران (اوتانازی) تصویب کرده اند.


با وجودی که دو سال قبل، وزیر دادگستری سوییس خواستار توقف این نوع توریسم در کشورش شده بود، سال گذشته در یک همه پرسی، 85 درصد از مردم این کشور به طرح «ممنوعیت همکاری در خودکشی دیگران» رأی منفی دادند و خواستار برقراری قانون خودکشی شدند. ساکنان زوریح می‌گفتند این موضوع به آزادی شخصی مربوط است و نباید در آن دخالت کرد.

قانون مرگ ترحمی (اوتانازی) از سال 1941 در سوئیس وضع شد تا اختیار مرگ بیماران ناامید را به خودشان بدهد. این قانون، خودکشی بیماران لاعلاج را مجاز می‌داند و فقط محدودیت‌هایی بر چگونگی، زمان و دلیل خودکشی اعمال می‌کند.

البته مشابه این قانون، با کمی تفاوت، مدتی قبل در بلژیک، هلند و ایالات اروگان و واشنگتن آمریکا هم به تصویب رسید که بر اساس آن، فرد بیمار می‌تواند تحت شرایط خاصی با استخدام یک پزشک به زندگی خود پایان دهد.


 
 
هزینه سنگین خودکشی

دو سال پیش، وقتی وزیر دادگستری سوییس با روند خودکشی در این کشور مخالفت کرده بود، گفته بود که باید یک دوره ویژه مشاوره برای افراد متقاضی خودکشی برگزار شود و بعد آنها اجازه ارتباط با سازمان‌های ارائه دهنده خدمات خودکشی را داشته باشند.

اتحاد دموکراتیک فدرال و حزب اونجلیکال هم که طرفدار این ممنوعیت‌ها بودند، خواسته بودند فردی که می‌خواهد از کمک به خودکشی قانونی استفاده کند، مجبور شود دست کم یک سال در کانتون زوریخ اقامت داشته باشد.

درخواست‌هایی که هیچ کدام مورد توجه قانونگذاران سوئیسی و موافقت مردم این کشور قرار نگرفتند تا سود گردشگری سوئیسی‌ها از خودکشی مردم دنیا همچنان برپا بماند.


هزینه گردشگری خودکشی در سوییس حدود 10هزار فرانک سوییس برآورد می‌شود که معادل 9هزار و 200 دلار است. این رقم، برای یک سفر خارجی نسبتا زیاد به نظر می‌رسد اما خیلی از توریست ها، این مبلغ را به چشم آخری هزینه زندگی شان نگاه می‌کنند.

 رقمی که اگر در 200 مورد خودکشی که هر سال در زوریخ اتفاق می‌افتد ضرب کنیم، زوریخی‌ها را صاحب 2میلیون فرانک درآمد سالانه می‌کند.



           
پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 20:45
milad

در پي اكران فيلمي در آمريكا كه در آن به پيامبر اكرم (ص) توهين شده است، مردم مصر و ليبي به سفارتخانه‌ و كنسولگري‌هاي آمريكا حمله كردند و با پايين كشيدن و آتش زدن پرچم آمريكا خشم خود را نشان دادند.

به گفته منابع امنيتي ليبي مردم خشمگين بنغازي ليبي با حمله به كنسولگري آمريكا در اين شهر، يك كارمند آمريكايي اين كنسولگري را كشتند و يك تن ديگر را زخمي كردند.

اين حمله كه توسط گروه اسلامگراي «انصارالشريعه» صورت گرفت در اعتراض به اكران فيلمي موهن به پيامبر اكرم (ص) در سينماهاي آمريكا صورت گرفت. مهاجمان با استفاده از سلاح‌هاي سبك و آر.پي‌.جي به ساختمان كنسولگري آمريكا حمله كردند كه در اين حمله يك كارمند آمريكايي سفارتخانه كشته و يك تن ديگر زخمي شد.

يونس الشريف، معاون وزير كشور ليبي در اين باره گفت: غير از اين دو آمريكايي بقيه اعضاي كنسولگري آمريكا سالم هستند و آسيبي به آنها نرسيده است.

قبل از تشديد حملات افراد مسلح گرداني از انقلابيون تحت فرمان نيروهاي دولتي توانستند كنسول و بقيه كارمندان كنسولگري آمريكا را از محل درگيري‌ها خارج كنند.

بنا به گفته شاهدان، افراد مسلح كه تعداد آنها 60 تا 70 تن برآورد شده‌، با ورود به كنسولگري آمريكا در بنغازي، پرچم آمريكا پايين كشيده و بر ديوارهاي آن شعارهاي اسلامي نوشتند.

مردم مصر نيز با حمله به سفارتخانه آمريكا با بالا رفتن از ديوار پرچم آمريكا را پايين كشيدند.

در اين تظاهرات كه هزاران مصري در آن شركت داشتند، شعارهايي عليه دولت آمريكا به خاطر مجوز پخش چنين فيلم‌هايي سر داده شد.

اين تظاهرات كه با دعوت گروه‌هاي سلفي و حزب النور برگزار شد اواخر روز به خشونت كشيده شد و تظاهركنندگان با حمله به سفارتخانه آمريكا، پرچم اين كشور را پايين كشيده و پرچم‌هايي با مضامين اسلامي برافراشتند.

ويكتوريا نولاند، سخنگوي وزارت خارجه آمريكا با محكوم كردن و تاييد اين رخدادها گفت كه آمريكا با شديدترين عبارت‌هاي ممكن حمله به كنسولگري خود در ليبي و كادر ديپلماتيكش را محكوم مي‌كند.

هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا نيز کشته شدن یکی از کارمندان کنسولگری آمریکا در بنغازی را رسما تایید کرد.

پیش از آن عبدالمنعم الهور، سخنگوی شورای عالی امنیت لیبی گفته بود که از تعداد دیگر مجروحان این درگیری هنوز اطلاعات دقیقی در دست نیست."

یکی از گزارشگران خبرگزاری رویترز در بنغازی هم گفته است که او شخصا سه مامور لیبیایی حفاظت از کنسولگری آمریکا را دیده که زخمی شده بودند.

بنابر گزارش‌ها، مردان مسلحی با پرتاب بمب های آتش زا و شلیک به سوی ساختمان کنسولگری به این مرکز دیپلماتیک حمله ور شده اند.

ماموران حفاظتی کنسولگری با پاسخ دادن آتش تلاش کرده اند که در برابر مهاجمان مقاومت کنند اما به گفته مقام‌های لیبی آنها نتوانسته‌اند در برابر این حمله مدت زیادی دوام بیاورند.

پرچم آمریکا روز سه شنبه به خاطر سالگرد حملات یازدهم سپتامبر نیمه افراشته بود.

با این حال وزارت خارجه آمریکا در ساعات پایانی روز سه شنبه اعلام کرد که پلیس مصر موفق شده است که تمامی معترضان را از محوطه و اطراف سفارت آمریکا در قاهره دور کند.

سفارت آمریکا در قاهره با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که آمریکا هرگونه اقدام "افراد منحرف" برای توهین به مسلمانان را محکوم می کند چنانکه هرگونه بی حرمتی به همه ادیان را محکوم می کند.

به گزارش پايگاه اينترنتي شبكه خبري الجزيره، در بخشی از این بیانیه آمده: "ما سوء استفاده از آزادی بیان به منظور اهانت به باورها و اعتقادات دیگران را قویا محکوم می کنیم."

بنابر گزارشی که نشریه وال استریت ژورنال منتشر کرده، نام این فیلم "بی گناهی مسلمانان" (Innocence of Muslims) است که توسط یک موسسه ساختمانی و املاک اسرائیلی - آمریکایی تهیه شده و در آن به آنچه "تظاهر و ریاکاری اسلام" ادعا شده اشاره می‌شود.



سفیر آمریکا در لیبی کشته شد


تابناک: منابع خبری از قتل سفیر آمریکا در کشور لیبی در نتیجه خشم مردم از توهین به پیامبر اسلام در یک فیلم آمریکایی خبر می‌دهند.

منابع رسمی لیبی به رویترز گفته‌اند که سفیر و سه کارمند آمریکایی در حمله‌ای راکتی کشته شده‌اند. یک کارمند سفارت ایالات متحده در لیبی که در این باره مورد سئوال قرار گرفته، در پاسخ گفته است: "ما در این مورد اطلاع خاصی نداریم". اما گفته است که سفارت آمریکا، مرگ یک نفر را تائید می‌کند.

سفیر آمریکا در لیبی که بدست مردم خشمگین به قتل رسید (عکس بالا سمت چپ)


یک مقام در دولت لیبی گفته‌ است که پس از این که تظاهرکنندگان خشمگین به کنسولگری آمریکا حمله کرده و دست به تیراندازی زده و یک کارمند آن را کشته‌اند، سفیر در راه مکانی امن بوده است. وی گفت که سفیر و سه کارمند دیگر زمانی کشته شده‌اند که افراد مسلح یک راکت به سمت خودروی آنها شلیک کردند. سفارت آمریکا یک هواپیمای نظامی اعزام کرده است تا جنازه این افراد به تریپولی و سپس ایالات متحده منتقل شود.

وزارت خارجه امریکا هنوز این خبر را نه تائید و نه رد نکرده‌اند. محل دیپلماتیک ایالات متحده در شرق لیبی بعد از درگیری‌های خشونت‌بار تخلیه شده بود و افراد خشمگین بعد از حمله به ساختمان آن، آن را به آتش کشیدند.

خشونت‌ها بخشی از اعتراضات علیه یک فیلم آماتور آمریکایی است که نسبت به پیامبر اکرم (ص)، توهین‌آمیز دانسته شده است. حوادث مشابهی در قاهره پایتخت مصر نیز به وقوع پیوسته است. در قاهره افراد مسلح از دیوار سفارت آمریکا بالا رفته و پرچم این کشور را پایین کشیده و آتش زدند.

فیلم مورد بحث توسط یک گروه مستقر در آمریکا تولید شده است که شامل تری جونز کشیش آمریکایی است که توهین وی به قران در گذشته باعث اعتراضات شدیدی شد. در سالگرد حمله یازده سپتامبر، این کشیش آمریکایی، ویدئویی را در تبلیغ فیلم فوق منتشر کرده است.

در تظاهرات در مقابل سفارت آمریکا حدود دو هزار نفر شرکت داشته‌اند و خواستار ممنوعیت فیلم و عذرخواهی آمریکا شده و خواستار اقدام محمد مرسی رئیس‌جمهور مصر در این مورد شده‌اند.

سفارت آمریکا در قاهره در بیانیه‌ای "تلاش مستمر عده‌ای گمراه برای توهین به احساسات مسلمانان" را محکوم کرده است. احمد بن حلی معاون دبیر کل اتحادیه عرب نیز این فیلم را محکوم کرده است.



ليبي: قاتلان سفير آمريکا هوادارن قذافي بودند

واحد مرکزی خبر:  معاون وزیر کشور لیبی عاملان حمله به مقر کنسو لگری آمریکا در بنغازی را که به کشته شدن سفیر آمریکا در لیبی و سه تن دیگر از کارکنان کنسولگری انجامید هواداران معمر قذافی خواند.

به گزارش ونیس الشارف در کنفرانس مطبوعاتی امروزش گفت: «‌در این هجوم کنسولگری آمریکا نیز بی احتیاطی کرد زیرا آنان از قبل می دانستند قرار است چنین تجمعی برگزار شود و چنین اتفاقاتی در کشورهای عربی کاملا قابل پیش بینی است».

به گزارش پایگاه خبری البشیر، الشارف افزود: « با همه دشواری هایی که در مسیر تحقیقات در این حادثه وجود دارد اما تحقیقات ما از شب گذشته و با هدف شناسایی عوامل اصلی حمله به کنسولگری آغاز شده است اما آنچه پیداست اینکه بقایای رژیم سابق از این فرصت سوء استفاده کردند و به نظر می رسد این اقدامشان، اقدامی تلافی جویانه در تحویل عبدالله سنوسی مدیر سرویس اطلاعاتی رژیم قذافی به طرابلس بوده است».



           
پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 20:44
milad

شرکت اپل چهارشنبه 12 سپتامبر آیفون 5 را که باریک‌تر و نازک‌تر از مدل قبلی است و صفحه نمایش بزرگتری دارد را به نمایش گذاشت.

فروش این تلفن همراه جدید از 21 سپتامبر در آمریکا و چندین کشور دیگر آغاز خواهد شد.

فیل شیلر، رئیس بخش بازاریابی اپل، در مراسمی در سانفرانسیسکو که طرفداران اپل منتظر آن بودند، آیفون جدید را معرفی کرد.
انتظار می‌رود معرفی آیفون جدید به اپل کمک کند پس از اینکه سامسونگ توانست امسال مقام اول بازار تلفن‌های هوشمند را به دست آورد، دوباره توجه‌ها را به خود جلب کند.

اولین کشورهایی که آیفون 5 در آنها عرضه خواهند شد شامل استرالیا، کانادا، فرانسه، آلمان، هنک کنگ، ژاپن، سنگاپور و بریتانیا خواهند بود. یک هفته پس از آن آیفون در 22 کشور دیگر شامل ایتالیا، اسپانیا و لهستان عرضه خواهد شد.

صفحه نمایش آیفون 5 همانظور که انتظار می‌رفت درازتر از آیفون 4S است و در این صفحه نمایش 4 اینچی جا برای یک ردیف آیکون دیگر وجود دارد.

به گفته شیلر آیفون جدید 18 درصد باریک‌تر و 20 درصد ‌سبک‌تر است، چرا که در آن از تکنولوژی جدید استفاده شده است که نیاز به یک لایه جداگانه حسگر لمس را برطرف می‌کند. این تلفن جدید به طور کامل از شیشه و آلومینیوم ساخته شده است.

آیفون 5 توانایی اتصال به سریعترین شبکه‌های بی‌سیم داده‌ها (4G) را چه در آمریکا و چه در کشورهای دیگر جهان دارد.

آیفون جدید یک تغییر عمده دیگر هم پیدا کرده است: اتصال‌دهنده آن برای ارتباط پیدا کردن با کامپیوترها و شارژکننده‌ها.

به جای اتصال‌دهنده 30 سوزنی قدیمی، از این اتصال‌دهنده کوچکتر تاندربولت استفاده می‌‌کند که در آی‌پاد هم به کار رفته است.

به این ترتیب آیفون جدید با وسائل جانبی قدیمی سازگار نیست، باید وسائل جانبی جدیدی برای ان طراحی شود. البته اپل یک آداپتور به همراه این تلفن خواهد فروخت که امکان اتصال با وسائل جانبی قدیمی را فراهم می‌کند.

اپل همچنین نسخه جدید نرم افزار موبایلش، iOS 6، را بر روی آیفون جدید قرار داده است. این سیستم عامل جدید دارای یک نرم‌افزار راهیابی روی نقشه است و به این ترتیب اپل استفاده از برنامه نقشه گوگل را کنار گذاشته است.

این نرم‌افزار جدید امکان راهیابی مرحله به مرحله صوتی را هم فراهم می‌کند- خصوصیتی که درباره نقشه گوگل فقط در اپلیکیشن‌های آندروئیدی وجود دارد.

همچنین گفته شد که برنامه دستیار صوتی اپل، سیری، دستورات را به این نرم‌افزار راهیابی روی نقشه خواهد داد.

اپل همچنین مدل جدید آی‌پاد لمسی را معرفی کرد که تغییرات مشابه آیفون 5 پیدا کرده است، از جمله صفحه نمایش بزرگتر و پورت اتصالی کوچکتر . برای اولین بار نرم‌افزار دستیار شخصی صوتی، سیری، روی آی‌پاد هم به کار رفته است.

اپل همچنین نرم‌افزار آی تیونز برای مک و پی سی را هم روزآمد می‌کند، به طوری که "به میانجی بسیار ساده‌تر و راحت‌تری بدل شود." آی‌تیونز جدید از ماه اکتبر به طور رایگان قابل دانلود کردن خواهد بود. عکس های رویترز از معرفی محصول جدید اپل را در زیر می بینید. 



















           
پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:اپل 5, :: 20:43
milad

چند وقت پیش با پدر و مادرم رفته بودیم رستوران که هم آشپزخانه بود هم چند تا میز گذاشته بود برای مشتریها، افراد زیادی اونجا نبودن، 3نفر ما بودیم با یه زن و شوهر جوان و یه پیرزن پیر مرد که نهایتا 60-70 سالشون بود.

ما غذا مون رو سفارش داده بودیم که یه جوان نسبتا 35 ساله اومد تو رستوران یه چند دقیقه ای گذشته بود که اون جوانه گوشیش زنگ خورد، البته من با اینکه بهش نزدیک بودم ولی صدای زنگ خوردن گوشیش رو نشنیدم، بگذریم شروع کرد با صدای بلند صحبت کردن و ...

بعد از اینکه صحبتش تمام شد رو کرد به همه ما ها و با خوشحالی گفت که خدا بعد از 8 سال یه بچه بهشون داده و همینطور که داشت از خوشحالی ذوق میکرد روکرد به صندوق دار رستوران و گفت این چند نفر مشتریتون مهمونه من هستن میخوام شیرینیه بچم رو بهشون بدم.

به همشون باقالی پلو با ماهیچه بده، خوب ما همه گیمون با تعجب و خوشحالی داشتیم بهش نگاه میکردیم که من از روی صندلیم بلند شدم و رفتم طرفش، اول بوسش کردم و بهش تبریک گفتم و بعد بهش گفتم ما قبلا غذا مون رو سفارش دادیم و مزاحم شما نمیشیم, اما بلاخره با اسرار زیاد پول غذای ما و اون زن و شوهر جوان و اون پیره زن پیره مرد رو حساب کرد و با غذای خودش که سفارش داده بود از رستوران خارج شد.

 


 


خب این جریان تا این جاش معمولی و زیبا بود، اما اونجایی خیلی تعجب کردم که دیشب با دوستام رفتیم سینما که تو صف برای گرفتن بلیط ایستاده بودیم، ناگهان با تعجب همون پسر جوان رو دیدم که با یه دختر بچه 4-5 ساله ایستاده بود تو صف... از دوستام جدا شدم و یه جوری که متوجه من نشه نزدیکش شدم و باز هم با تعجب دیدم که دختره داره اون جوان رو بابا خطاب میکنه

دیگه داشتم از کنجکاوی میمردم، دل زدم به دریا و رفتم از پشت زدم رو کتفش، به محض اینکه برگشت من رو شناخت، یه ذره رنگ و روش پرید، اول با هم سلام و علیک کردیم بعد من با طعنه بهش گفتم ماشالله از 2-3 هفته پیش بچتون بدنیا اومدو بزرگم شده همینطور که داشتم صحبت میکردم پرید تو حرفم گفت: داداش او جریان یه دروغ بود یه دروغ شیرین که خودم میدونم و خدای خودم...

دیگه با هزار خواهشو تمنا گفت: اون روز وقتی وارد رستوران شدم دستام کثیف بود و قبل از هر کاری رفتم دستام رو شستم، همینطور که داشتم دستام رو میشستم صدای اون پیرمرد و پیر زن رو شنیدم البته اونا نمیتونستن منو ببینن که دارن با خنده باهم صحبت میکنن پیرزن گفت کاشکی می شد یکم ولخرجی کنی امروز یه باقالی پلو با ماهیچه بخوریم. الان یه سال میشه که ماهیچه نخوردم. پیر مرده در جوابش گفت: ببین امدی نسازیها قرار شد بریم رستوران و یه سوپ بخریم و برگردیم خونه اینم فقط بخاطر اینکه حوصلت سر رفته بود. من اگه الان هم بخوام ولخرجی کنم نمیتونم بخاطر اینکه 18 هزار تومان بیشتر تا سر برج برامون نمونده...

همینطور که داشتن با هم صحبت میکردن او کسی که سفارش غذا رو میگیره اومد سر میزشون و گفت چی میل دارین، پیرمرده هم بیدرنگ جواب داد، پسرم ما هردومون مریضیم اگه میشه دو تا سوپ با یه دونه از اون نونای داغتون برامون بیار..

من تو حالو هوای خودم نبودم همینطور اب باز بود و داشت هدر میرفت , تمام بدنم سرد شده بود احساس کردم دارم میمیرم... رو کردم به اسمون و گفتم خدا شکرت فقط کمکم کن، بعد امدم بیرون یه جوری فیلم بازی کردم که اون پیر زنه بتونه یه باقالی پلو با ماهیچه بخوره همین..

ازش پرسیدم که چرا دیگه پول غذای بقیه رو دادی ماهاکه دیگه احتیاج نداشتیم... گفت داداشمی پول غذای شما که سهل بود من حاضرم دنیای خودم و بچم رو بدم ولی ابروی یه انسان رو تحقیر نکنم... این و گفت و رفت..

یادم نمیاد که باهاش خداحافظی کردم یا نه، ولی یادمه که چند ساعت روی جدول نشسته بودم و به درودیوار نگاه میکردم و مبهوت بودم... واقعا راسته که خدا از روح خودش تو بدن انسان دمید...



           
شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 13:41
milad

اندکی تحمل فرمایید تا تصویر به طور کامل بارگزاری شود.



           
شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 13:36
milad


برترین ها: شادی و خوشحالی در ذات ما انسان‌هاست. این حسی است كه همه ما قبل از بسیاری آموخته‌های دیگر بی‌واسطه آن را تجربه می‌كنیم. قبل از اینكه به مدرسه برویم، بفهمیم اهل كدام كشور هستیم، وارد دانشگاه شویم و... شادبودن را تجربه می‌كنیم. شادی زمانی سراغ شما می‌آید كه در مرحله تعادل با خودتان قرار بگیرید. وقتی كه نپرسید چرا زنگ نزد؟ حالا با زندگی‌ام چه كنم؟ قرض‌هایم را چطور بدهم و... در چنین حالتی شما شادمان نخواهید بود. زمانی شاد خواهید بود كه فكر نكنید اگر همسر ایده‌آل خود را پیدا كنید، اگر پولدار شوید، اگر خانه بزرگی داشته باشید یا اگر فلان منصب شغلی را داشته باشید شاد و خوشحال خواهید بود؛ وقتی كه بفهمید شادی همین الان درون شماست.


مهم‌ترین كار، دوست بودن است
 


ارتباطات اجتماعی مهم‌ترین بخش دستیابی به شادی هستند. تحقیقات دانشمندان علوم اجتماعی نشان داده، ارتباطات موفق و رضایت‌بخش صرفا عواملی هستند كه درجه شادكامی شما را از خیلی شاد به بی‌نهایت شاد ارتقا می‌دهند. یك اشتباه رایج كه بسیاری از ما مرتكب می‌شویم این است كه آنقدر خودمان را در جست‌وجوی خوشحالی مشغول می‌كنیم كه یادمان می‌رود بهترین زمان، انرژی و توجه خود را باید برای روابط‌مان صرف كنیم. هرروز به‌خودتان یادآوری كنید كه شادی در ارتباطاتی است كه شما با مردم برقرار كرده و در دوستی‌هایی است كه حفظ می‌كنید.اگر می‌خواهید شاد باشید، سعی كنید دوست خوبی برای دیگران باشید. مهم‌ترین روابط خود را مشخص كرده و فكر كنید كه چطور می‌توانید برای همسر، فرزند، همكاران، مشتریان و دیگران یك دوست واقعی باشید. راه دیگر برای افزایش شادكامی این است كه به‌خودتان قول دهید به‌صورت خودآگاه و تا حد امكان فردی دوست‌داشتنی باشید. هدف شما برای محبت كردن كلید شادی شماست. تحقیقات برخی روانشناسان نشان داده تفاوتی بین شادی و عشق وجود ندارد.

 



 

عاشق كارتان باشید
 


ادارات و محل‌های كار امروزی یك تراژدی مدرن هستند. افراد بسیار زیادی بدون كمترین حسی از لذت و عشق سركار می‌روند و مثل روبات فقط انجام وظیفه می‌كنند. یكی از بزرگ‌ترین اشتباهات مردم این است كه سعی نمی‌كنند شغلی را انتخاب كنند كه از انجامش لذت ببرند. در ایالات متحده تنها 50درصد مردم از شغل خود احساس رضایت دارند. (خود شغل نه شرایط شغلی‌شان). شما می‌توانید با هدفگذاری شغلی درصد شادی خود را افزایش دهید. برای خودتان موفقیت واقعی را تعریف كنید؛ چه چیزی برایتان واقعا ارزشمند است و چطور می‌توانید خلاق‌تر باشید و بیشتر از كارتان لذت ببرید.

هرچه بیشتر بتوانید بگویید من كارم را دوست دارم و واقعا به این جمله اعتقاد داشته باشید، درصد شادكامی شما افزایش می‌یابد. افرادی كه كارشان را دوست دارند معمولا حس می‌كنند راحت‌تر و بهتر به هدفی كه به آن اعتقاد دارند نزدیك می‌شوند. یادتان باشد شما قرار نیست فقط شادی را پیدا كنید، قرار است آن را افزایش دهید. سعی كنید با نگاهی خلاقانه به شغل خود از استعدادها و توانایی‌هایتان برای افزایش رضایتمندی خود از كارتان بهره ببرید.

 



 


نظرتان را تغییر دهید
 


امروز تصمیم گرفته‌اید چقدر شاد باشید؟ از یك تا 10 به‌خودتان نمره بدهید. نمره شما می‌تواند هرعددی باشد. آیا می‌توانید جایی را در ذهنتان پیدا كنید كه در آن تصمیم بگیرید امروز قرار است روز خوبی باشد، امسال قرار است سال خوبی باشد و زندگی شما قرار است چقدر عالی باشد! بیایید به‌طور آگاهانه تصمیم بگیرید كه شاد باشید، بنابراین برای خودتان هدفی تعیین كنید كه امروز باید شاد باشید. تصمیم بگیرید امروز قرار است از آن چیزی كه تصور می‌كنید بهتر و لذت بخش‌تر باشد.می‌توانید انتخاب كنید و تصمیم بگیرید كه در زندگی شادتر باشید حتی از آنچه همیشه فكر می‌كنید هم بیشتر. راه رسیدن به آن هم متفاوت است. می‌توانید اطراف خود را طور دیگری ببینید، تصمیمات هوشمندانه تری بگیرید، بیشتر از زندگی لذت ببرید و... اما اصل مهم در تمامی این موارد انتخاب كردن است. وقتی شما به‌جای گشتن دنبال شادی، آن را انتخاب كنید آن‌وقت شادتر خواهید بود.



بابت زندگی خود سپاسگزار باشید



2 عملكرد رفتاری وجود دارند كه با كمك آنها می‌توانید شادی خود را چند برابر كنید. نخستین آنها قدرشناسی است. معجزه قدرشناسی این است كه توجه را به چیزهایی جلب می‌كند كه می‌تواند دنیا را پیش چشم شما تغییر دهد. پیش از آنكه قدرشناسی را به رویه‌ای عملی در رفتار خود تبدیل كنید مثل كسی هستید كه در تاریكی زندگی می‌كند و بعد از آن ناگهان نور زیادی به زندگی‌تان تابیده می‌شود. قدرشناسی تفكرتان را تغییر می‌دهد و در نتیجه دنیای شما نیز تغییر می‌كند. هرچه بیشتر قدرشناس و شكرگزار زندگی‌تان باشید، بیشتر از زندگی‌تان لذت می‌برید. قدرشناسی به شما یاد می‌دهد بزرگ‌ترین موهبت‌ها همیشه در دسترس شما بوده و هستند. یك راه برای تمرین قدرشناسی، نشان دادن آن به شكل عملی است. فكر كنید كه باید قدردان چه كسی در زندگی خود باشید؟ به چه كسی بیشتر از همه در زندگی مدیون هستید؟ قدرشناسی شادكامی را چند برابر می‌كند.




 
گذشته‌های ناخوشایند و ناملایمات را فراموش كنید
 


شاد بودن ساده است تا زمانی كه اولین مشكل برای‌تان پیش بیاید، به همین دلیل دومین عملكرد رفتاری كه می‌تواند درصد شادكامی شما را افزایش دهد و مدنظر قرار گیرد بخشیدن است. شما همزمان نمی‌توانید هم غم و غصه داشته باشید و هم شاد باشید. شما نمی‌توانید هم قربانی باشید و هم خوشحال. غرق شدن در غم و غصه نشانه‌ای از یك اشتباه ادراكی است. شما قربانی چیزی نیستید. از سوی دیگر غمگین بودن مداوم تصمیمی برای زجر كشیدن است. بخشودن به شما كمك می‌كند این مشكل را پشت سر گذاشته و دوباره شاد شوید.

خشم و رنجش باعث می‌شود شما در گذشته حبس شوید. بخشیدن شما را به زمان حال بازمی‌گرداند. خشم و رنجش هزینه زیادی به شما تحمیل می‌كند و باعث شادی و خوشحالی هم نمی‌شود. رنجش و خشم مثل قفل و زنجیر هستند؛ بخشودن شما را از این اسارت نجات می‌دهد. بخشودن جلوی پیری زودرس، مشكلات قلبی، گذشته پر از مشكل و آینده ناشاد را می‌گیرد. برای اینكه شادتر باشید سعی كنید ببخشید.



برای خودتان وقت بگذارید


نمی‌توانید به‌خودتان بی‌اعتنا بوده و در عین حال شاد و خوشحال هم باشید. یكی از عوارض جانبی گشتن به‌دنبال شادی این است، دیگر آنطور كه باید و شاید به‌خودتان توجه نخواهید داشت. هر چه سریع‌تر جست‌وجو كنید زمان بیشتری از دست می‌رود و آن وقت تعیین موقعیت خودتان در زندگی واقعی دشوارتر می‌شود. وقتی مدام امیدواری كه بالاخره روزی برای خودت وقت كافی به دست خواهی آورد این اتفاق به‌ندرت رخ خواهد داد و در واقع شما، خود را عقب نگه‌می‌دارید.باید سعی كنید برای خودتان وقت بگذارید و وضعیت خودتان را هر روز بررسی كنید؛ اینكه حال عمومی‌تان چطور است؟ احساس سلامت دارید یا نه؟ پس به‌خودتان توجه كنید. به‌جای اینكه تظاهر كنید آدم قوی و مثبتی هستید با خودتان روراست باشید و اگر واقعا چنین حسی ندارید سعی كنید آن را ایجاد كنید. یكی از بهترین روش‌ها توجه به سلامت عمومی است. سعی كنید دستورات مربوط به سلامت و سبك زندگی صحیح را مدنظر داشته باشید. یادتان باشد كسی كه نسبت به‌خودش مهربان است و به اصطلاح هوای خودش را داشته باشد، بعید است غمگین شود.
 



           
شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 13:28
milad

اگر احساس ميكنيد مدتي است مغزتان خوب كار نميكند و حافظه كوتاه مدتتان ضعيف شده است، ميتوانيد با استفاده از برخي مواد غذايي اين كاستي را جبران كنيد و جاني تازه به قواي ذهنيتان بدهيد.

در اين مطلب با چهار ماده غذايي كه تاثير زيادي در افزايش و بهبود هوش شما دارند آشنا ميشويد.

  كربوهيدرات هاي قهوه اي

غلات تيره رنگ، سوخت مورد نياز براي بدن شما را فراهم ميكنند. اگرچه مغز شما تنها سه درصد از کل وزن بدنتان را تشكيل ميدهد اما 20 درصد از انرژی موجود در بدن را به خود اختصاص ميدهد. نان گندم سبوسدار، برنج قهوهای و كورن فلكس، منابعي غنی از كربوهيدرات هاي قهوهاي هستند.

 


 


آنتي اكسيدانهاي سرخ

توت فرنگي، زغال اخته و ميوه هاي سرخ ديگر سرشار از آنتي اكسيدانهاي محافظ هستند. اين مواد خوراكي به بهبود حافظه و ايجاد هماهنگی بهتر در ارتباطات مغزي كمك ميكنند.

قهوه و شكلات تيره

این خوردنيهاي پرطرفدار نيز تاثير زيادي در بهبود عملكرد مغز دارند و در كنار آنتياكسيدانها بستهاي خارقالعاده براي تغذيه مغز به شمار ميروند.

 


 


غذاهای دریایی

ماهی قزلآلا و ماهی تن حاوی مقادیر فراواني امگا 3، اسیدهای چرب و چربیهای سالم هستند که به حفظ سلولهای مغزی كمك ميكنند.
 



           
شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 13:25
milad

شاید باور‌تان نشود، اما همین خروپف‌های آزار دهنده زمان خواب، شاید نشانه‌های خطرناکی باشند.


خر و پف = مشکلات رفتاری
 


اول از بچه‌ها شروع کنیم. اگر کودکتان خرخروست، همین امروز از یک متخصص برایش وقت بگیرید؛ زیرا محققان می‌گویند درمان نشدن این اختلال خواب، می‌تواند فرزند‌تان را به مشکلات روانی جدی مبتلا کند. از نظر آنها خروپف مداوم و با صدای بلند در كودكان، می‌تواند به بروز مشكلات رفتاری مانند بیش‌فعالی، افسردگی و كاهش تمركز منجر شود. به گزارش روزنامه اكسپرس، محققان معتقدند پایین بودن سطح اجتماعی و اقتصادی خانواده، تغذیه نشدن كودك از شیر مادر یا خوردن شیرمادر برای یك دوره كوتاه می‌تواند او را با چنین مشکلی روبه‌رو کند. اما اگر خانواده‌ها بعد از مشاهده خر و پف فرزند‌شان، برای درمان کردنش اقدامی نکنند، باید منتظر بروز نشانه‌هایی از مشکلات رفتاری در سال‌های قبل از دبستانش باشند.

خر و پف = دیابت
 


شاید باور نکنید اما همین صداهای ناهنجار تنفسی شما در شب می‌تواند روی قند خونتان هم تاثیر بگذارد. محققان می‌گویند خر و پف خطر ابتلا به دیابت را تا 50 درصد بالا می‌برد. از نظر محققان دانشگاه ییل ایالات متحده، کسانی که مرتب خر و پف می‌کنند بیشتر در معرض تغییرات در متابولیسم بدنشان هستند که این اتفاق، منجر به بروز دیابت در آنها می‌شود. بررسی‌های آنها نشان می‌دهد هرچه شدت خر و پف و قطعی نفس در افراد بیشتر باشد، دیابت هم یک قدم به آنها نزدیک‌تر است، البته محققان تاکید می‌کنند این موضوع با توجه به جنس، سن، نژاد یا وزن می‌تواند خطر‌های بیشتر یا کمتری را به دنبال داشته باشد.



 

آلرژی  = خر و پف
 


 همیشه خر و پف با خودش بیماری نمی‌آورد، بلکه این مشکل می‌تواند نشانه ابتلای فرد به بیماری‌های دیگر باشد. آلرژی یکی از این بیماری‌هاست که با خودش خر و پف را به همراه می‌آورد.

محققان استرالیایی معتقدند کودکانی که به این اختلال خواب دچار هستند، احتمالا از آلرژی هم رنج می‌برند. به گزارش رویترز محققان می‌گویند تورم جدار داخلی مجاری تنفسی در کودکان، می‌تواند باعث بروز خر و پف شود. جالب اینجاست که محققان معتقدند خر و پف در فرزندان اول 5/2 برابر فرزندان كوچك‌تر خانواده است. همچنین احتمال خر و پف كردن در فرزندان مادرانی كه در سال اول زندگی كودك خود در خانه سیگار می‌كشند 4/2 برابر بیشتر از کودکان دیگر است. با توجه به بررسی‌های پژوهشگران، كودكانی كه آسم دارند 51/2 برابر بیشتر در معرض خروپف قرار دارند.



 

خر و پف = سرطان
 


خر و پف شدید، تنها هوش و حواس‌تان را از شما نمی‌گیرد، بلکه حتی بیشتر از آلودگی تهران می‌تواند برایتان سرطان‌زا باشد. محققان می‌گویند این مشکل تنفسی، خطر سرطان را تا 5 برابر افزایش دهد. از نظر آنها خر و پف و سایر اختلالات تنفسی در خواب، مانع ورود اکسیژن کافی به بدن می‌شود و کمبود اکسیژن خون می‌تواند باعث رشد رگ‌هایی شود که سلول‌های سرطانی از آنها تغذیه می‌کند. یافته‌های پژوهشگران نشان می‌دهد کسانی که هنگام خواب با اختلالات شدید تنفسی روبه‌رو هستند، 8/4 برابر بیشتر در معرض خطر سرطان قرار می‌گیرند. این در حالی است که مبتلایان به اختلالات خفیف‌تر، تنها دوبرابر بیشتر از افراد سالم در معرض سرطان هستند. از طرف دیگر، این پژوهشگران می‌گویند خر وپف می‌تواند مشکلات دیگری از جمله چاقی، دیابت، فشار خون بالا، حملات قلبی و سکته مغزی را هم موجب شود.



 

خر و پف = خنگ شدن
 


اگر فرزند‌تان به آپنه مبتلاست و به خاطر آن خر و پف می‌کند، زودتر درمانش کنید. محققان می‌گویند این موضوع، می‌تواند ضریب هوشی (IQ) فرزند‌تان را کم کند و باعث افت تحصیلی او شود. محققان می‌گویند گرچه تمام کودکان گاهی در خواب خرناس می‌کشند، اما در 2 تا 3درصد آنها، خر و پف‌های شبانه، نشانه ابتلا به بیماری آپنه است که باید جدی گرفته شود. از نظر آنها افرادی که مبتلا به آپنه هستند، به طور متوسط 10 بار در هر ساعت تنفس‌شان در خواب متوقف می‌شود و اگر كودكی بین 15 تا 20 باردر شب چنین مشکلی را تجربه کند، باید قبل از کم‌هوش شدنش، تحت درمان قرار گیرد.



 

خر و پف =  سکته و بیماری قلبی
 


محققان می‌گویند خر و پف با صدای بلند، احتمال ابتلا به بیماری‌های قلبی و سکته را بالا می‌برد. پژوهشگران مجارستانی در تحقیقات گسترده‌ای این موضوع را ثابت کرده‌اند، اما گروه دیگری از پژوهشگران، چندان با نتایج آنها موافق نیستند. به گزارش پزشکان بدون مرز، گروه دیگری از محققان معتقدند خر و پف تنها میانسال‌ها را در خطر بیماری قلبی قرار می‌دهد و برای سالمندان، کارکردی کاملا برعکس دارد. بررسی‌های آنها نشان داده خروپف کردن برای طول عمر و سلامت در سالمندان مفید است. آنها می‌گویند، اگر اشخاص بالای ۶۵سال با مشکل وقفه تنفسی بین خواب که به خر و پف کردن مربوط می‌شود، مواجه باشند بیشتر از سالمندانی که خر و پف نمی‌کنند، عمر خواهند کرد. در واقع بررسی‌ها نشان می‌دهد وقفه‌های تنفسی کوتاه و خر و پف کردن تاثیر محافظتی روی سالمندان داشته و سیستم قلبی – عروقی آنها را به گونه‌ای تغییر می‌دهد که با كمبود اکسیژن هماهنگ شود، اما آنها هنوز هم تاکید می‌کنند خر و پف در اشخاص میانسال، به ویژه در مردان احتمال بروز بیماری‌های قلبی را افزایش می‌دهد.
 



           
شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 13:17
milad

تالاب بزرگی در جنوب‌شرقی شهر فریدونكنار قرار دارد كه با گرد هم آمدن مجموعه متنوعی از گیاهان و جانوران آبزی، به یكی از غنی‌ترین اكوسیستم‌های تالابی شمال كشور تبدیل شده ‌است. در اهمیت این تالاب 5400 هكتاری همین بس كه نادرترین موجود زنده ایران، زمستان‌ها را در این تالاب می‌گذراند.

 

 
 


درنای تنها

از هزاران درنای سیبری كه روزگاری در تالاب‌های فریدونكنار قشلاق داشتند فقط یكی باقی مانده‌است. بله فقط یك درنا كه آبان سال گذشته به تالاب فریدونكنار آمد و چند روز قبل از عید به خانه تابستانی‌اش در شمال روسیه رفت كه 6000 كیلومتر با فریدونكنار فاصله دارد. مسیر مهاجرت این درنای تنها كه گلوله‌های شكارچیان و نابودی تالاب‌ها و دریاچه‌ها تمام همنوعانش را از او گرفته، از سواحل غربی دریای خزر یعنی استان گیلان به سوی جمهوری آذربایجان و داغستان و منطقه آستراخان روسیه ادامه پیدا می‌كند، سپس به سوی شمال قزاقستان رفته و چند روزی را در یكی از تالاب‌های آنجا استراحت می‌كند و بعد ادامه سفر می‌دهد به سوی منزل تابستانی‌اش كه دریاچه‌ای در نزدیكی اقیانوس منجمد شمالی است.

تا سال 81 درناهای فریدونكنار یك گروه چهارتایی را تشكیل می‌دادند. سال 83 روس‌ها 2 جوجه درنا را به آنها افزودند تا شاید جمعیت آنها افزایش پیدا كند، ولی سال به سال تعداد آنها كمتر شد و در دو سه سال اخیر فقط همین یك پرنده به زندگی خود ادامه می‌دهد.

 


 


درنای سیبری ظاهر خاصی دارد كه باعث می‌شود با پرندگان دیگر اشتباه نشود. صورت و پاهای بلند سرخرنگ، منقار بلند سیاه، بدنی یكدست سفید با قد‌بلند نزدیك به یك و نیم متری كه فاصله بال‌هایش ‌هنگام پرواز بیش از 2 متر است. اگر چنین پرنده‌ای را دیدید قطعا همان درنای تنهای تالاب فریدونكنار است چون از همنوعان این پرنده در سراسر جهان فقط یك گله درنای دیگر ‌مانده كه تابستان‌ها را در دریاچه پویانگ و رود یانگ‌تسه در چین و زمستان‌ها را در شمال شرق سیبری می‌گذرانند. بقیه درناهای سیبری در نقاط مختلف دنیا همگی طعمه شكارچیان و قربانی گرسنگی و آوارگی بر اثر از بین رفتن تالاب‌ها و دریاچه‌ها شدند.

درنای سیبری صدایی زیبا شبیه به نوای فلوت دارد. این آوای بلند و رسا كه كاملا متفاوت از صدای انواع دیگر درناست كمك می‌كند تا راحت‌تر آن را پیدا كنید. از ویژگی‌های جالب دیگر این پرنده عمر طولانی آن است.

مهمانان دیگر تالاب

 


 


اگر قصد سفر به این منطقه را دارید پرندگان نادر و زیبای دیگری را هم می‌توانید در آنجا ببینید؛ از انواع غاز، مرغابی، قو، باكلان، پرلا، كشیم و حواصیل گرفته تا پلیكان، قره‌غاز، شاهین، عقاب دریایی و عقاب شاهی. به خاطر داشته باشید كه بیشتر این پرندگان مهاجر زمستانی هستند و تابستان را در جایی دیگر می‌گذرانند. اگر تابستان به منطقه بیایید بیشتر تالاب تبدیل به شالیزار شده و می‌توانید از طبیعت سبز منطقه لذت ببرید، اما خبری از پرندگان مهاجر نیست. هر سال نزدیك به 3 میلیون پرنده از سیبری به ایران می‌آیند كه حدود یك میلیون بال از آنها در استان مازندران اقامت می‌‌گزینند و حدود 100 هزار بال سهم تالاب فریدونكنار است كه بیشتر آنها از انواع مرغابی هستند.

چگونه برسیم؟

 


 


برای سفر به این تالاب بایستی از جاده فریدونكنار به آمل یا بزرگراه بابلسر به بابل استفاده كنید. در فاصله دو سه كیلومتری جنوب بابلسر و فریدونكنار جاده‌ای وجود دارد كه از كنار این تالاب می‌گذرد. اگر از بابلسر حركت می‌كنید باید دو راهی را به سمت غرب بروید و اگر در مسیر فریدونكنار به آمل هستید دو راهی را به شرق بروید تا پس از چند كیلومتر به این تالاب برسید.

چكمه فراموش نشود

 


 


برای گشت و گذار در تالاب فریدونكنار مثل هر تالاب دیگری به چكمه‌های بلند و لباس‌های مقاوم به آب نیاز دارید. زیاد هم برای خیس نشدن و گل‌آلود نشدن تلاش نكنید چون به هر حال این اتفاق خواهد افتاد. در اطراف تالاب درختان شمشاد، بید، داغداغان و زبان گنجشك را می‌توان مشاهده كرد. عمق این تالاب در زمستان‌ها به حداكثر خود می‌رسد. اگر هوس رفتن به درون تالاب را كردید حواستان باشد كه قسمت‌های عمیق تالاب بیش از 2 متر عمق دارند.

 



           
شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 13:15
milad

هنگامی که مشکلات یکی پس از دیگری قد علم کنند چنان دستپاچه می شوی که همه کائنات را زیر سوال می بری و یک «چرای» بزرگ در ذهنت حک می شود. لازم است که در حد امکان خونسردی ات را حفظ کنی تا با حمایت الهی از پس مشکلات برآیی. راهکارهای زیر تا حد زیادی به تو کمک می کند.

 


 


1) شادی دایمی نیست و قرار هم نیست که اینچنین باشد

تو مجبور هستی با ایام دشوار در زندگی ات مبارزه کنی تا بتوانی بهترین ایام را نصیب خود کنی. باور اینکه تو می توانی به مرحله شادی و خوشی برسی و تا ابد در همان حالت بمانی، مثل این است که جزر و مد دریا بر این باور باشد که به ساحل نمی رسد و تا ابد، در همانجا می ماند. یا درخت میوه ای بر این باور باشد که اگر میوه اش را محکم نگه دارد، می تواند از افتادن آن بر زمین جلوگیری کند. شادی یعنی مجموعه ای از لحظات که در حال رفت و آمد هستند و به دلخوشی زندگی تو می افزایند. هنگامی که این را قبول کردی، لحظات شادتری خواهی داشت.

2) ناکامی، وضعیت موقتی است که درس های لازم را به تو می دهد


بهترین درس عبرت زندگی را می توان از بدترین ایام زندگی و از بدترین اشتباهاتت یاد بگیری. درست است، که گاهی اوقات در زندگی شکست می خوری. هر چه سریع تر این مورد را بپذیری، سریع تر هم روی پاهای خودت می ایستی. اقدام و ناکامی به مراتب بهتر از دست روی دست گذاشتن و اقدام نکردن است. تا دیر نشده بجنب و دست به کاری بزن. یا موفق می شوی یا از ناکامی درس می گیری.

3) هر لحظه در حال پیشرفت هستی هر چند که اکنون متوجه نشوی


شاید هنوز به مرحله دلخواهت نرسیده ای اما اگر با دقت فکر کنی، می فهمی که دیگر در همان موضع اولیه هم قرار نداری. تو باید بر این باور قوی باشی که در هر شرایطی به جلو حرکت می کنی، البته فقط نه به این دلیل که انتخابت درست و مناسب بوده است، بلکه به خاطر اینکه از انتخاب های بد و ناجور خودت، جان سالم به در برده ای و با گام های کوتاه به سوی مسیر مناسب حرکت می کنی. بنابراین اگر لازم شد و دلت گرفت، گاهی اوقات گریه کن، گریه کردن دلیل ضعف نیست.

از همان بدو تولد، گریه همیشه علامت زنده بودن و سرشار از انرژی بالقوه است. وقتی که عقده دلت را خالی کردی و سبک شدی، باز هم به راهت ادامه بده؛ بدون شک یک گام به مسیر دلخواهت نزدیکتر شده ای.

 


 


4) ناکامی هایت را انکار نکن

هنگامی که ناکامی ها و اشتباهاتت را انکار نکنی، می توانی خیلی نکات عالی از آنها یاد بگیری. اگر مدت های مدیدی سوال های مشابه تو را درگیر کرده است به این مفهوم است که تو در مرحله ای قرار گرفته ای که از ته دل جواب های دریافتی خودت را دوست نداری.

در این صورت، اقرار به اینکه لازم است مواردی تغییر کند و مسوولیت تغییرات را هم بپذیری به دل و جرأت نیاز دارد. مهمترین گام، برداشتن گام اول است. همان عمل ساده دست به کار شدن و اقدام کردن، نیروی لازم را به تو می دهد. به زودی خودت را در وضعیتی مثبت می بینی که یکی پس از دیگری موجب موفقیت می شود.

5) حال و هوای تو، در هنگام فشار نسبی، معیار واقعی نیست

ترس تو به این مفهوم نیست که در خطر هستی، تنهایی تو به این خاطر نیست که کسی دوستت ندارد. تفکر تو ودر مورد ناکامی به این مفهوم نیست که تو شکست خورده هستی. فراتر از شک و تردیدهایت پیش برو، و به دنبال حقیقت بگرد. حواست به گفتگوی ذهنی ات باشد. گفتگوی ذهنی منفی، تاثیری مخرب روی تو دارد. به محض اینکه چنین حال و هوایی در تو ایجاد شد، ذهن خود را به سمت افکار مثبت و قدرتمند ببر.

افکار مثبت را جایگزین افکار منفی کن. خورشید همیشه بر زندگی ات می درخشد. گاهی اوقات لازم است حال و هوای خودت را فراموش کنی، و به خاطر بیاوری که تو لیاقت همه موارد خوب را داری. پس همین حالا رو به پیش حرکت کن.

6) گذشته را رها کن

مهم نیست که چه گذشته سخت و ناجوری داشتی، آینده ات تر و تازه و پربار است. تو، عادات و ناکامی های گذشته ات نیستی. تو آدم سابقی نیستی که دیگران با تو رفتار می کردند. در این لحظه، تو همانی هستی که فکر می کنی در این لحظه هستی.

7) از فیض و رحمت الهی است که گاهی اوقات به خواسته هایت نمی رسی


گاهی اوقات چقدر خدا به تو رحم می کند که دعاهایت مستجاب نمی شود و تو به خواسته هایت نمی رسی. چون تو مجبو رمی شوی که در این موارد، دوباره ارزیابی کنی و درهای فرصت هایی جدید به سوی تو باز می شود و اطلاعاتی را کسب می کنی که در غیر این صورت آنها را نادیده گرفته بودی. همیشه به خاطر داشته باش باید چیزی در زندگی ات متلاشی شود تا چیزی بهتر، برایت سر هم شود.

8) زندگی راحت و بی دردسر نیست اما ارزشمند است


اگر از زندگی انتظار داشته باشی که بی دردسر باشد، در واقع خودت را مأیوس می کنی. برای رسیدن به هر هدفی، باید تلاش کنی. هر روز نسبت به روز قبل، کارهایت را سریع تر و با تلاش و کوشش بیشتری دنبال کن. حواست باشد که تلاش هایت را با اهدافت تنظیم کنی. هر چند کار آسانی نیست اما سرانجام ارزشمندی را برای تو رقم می زند.



           
شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 13:14
milad

تلفن های هوشمند آیفون می توانند ضربان قلب افراد را با نگاه کردن به صورت فرد اندازه گیری کنند.

 تلفن های هوشمند آیفون اغلب می توانند پالس های جریان خون را از طریق انگشتی که بر روی لنز دوربین آنها قرار می گیرد اندازه گیری کنند. اما اخیرا شاهد عرضه نوع جدیدی از کاربرد ضربان قلب هستیم که نیازی به تماس فیزیکی با تلفن ندارد و می تواند به سادگی با نگاه کردن به صورت فرد، ضربان قلب او را نشان دهد.

 



 

کاربردهای تلفن های هوشمند برای تعیین ضربان قلب مانند Pulse Phone and Heart Rate به گونه ای است که با نظارت بر تغییرات در رنگ و شفافیت پوست ناشی از جریان خون در انگشتی که لنز دوربین آیفون را می پوشاند انجام می دهد.

 



 

در حالی که این کاربرد جدید هنوز از دوربین آیفون استفاده می کند اما افزودنی های اخیر به کاربرد نظارت بر ضربان قلب مانند Cardiio و ضربان قلب من چگونه است (What’s My Heart Rate)، می تواند ضربان قلب فرد را با تشخیص تغییرات کوچک رنگی در چهره که ناشی از ضربان قلب است، مشخص کند.

 



 

طراحان کاردیو معتقدند این کاربرد بر اساس فناوری پیشرفته به دست آمده در آزمایشگاه مدیا دانشگاه فناوری ماساچوست کار می کند. در این فناوری افزایش حجم رگهای خونی در صورت، به دلیل افزایش جریان خون موجب می شود صورت نور بیشتری جذب کند و از این رو کاهش میزان نور منعکس شده از چهره را پی دارد.

دوربین آیفون می تواند این تغییرات را تشخیص دهد از این رو به این کاربرد اجازه می دهد ضربان قلب فرد را محاسبه کند. کاربران باید در یک محیط روشن و دارای نور به اندازه کافی، آیفون را درفاصله 15 سانتی متری در جلوی صورت خود نگه دارند.

اما این در حالی است که اگر مو پیشانی را پوشانده باشد می تواند در خواندن این کاربرد اشکال ایجاد کند متاسفانه این امر می تواند دقت را از بین ببرد.
 



           
شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 12:17
milad

درباره وبلاگ


welcome to my weblog
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان bartarin و آدرس taktarinha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 18
بازدید ماه : 149
بازدید کل : 2045
تعداد مطالب : 83
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


کد ساعت -->